هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و ناامیدی می‌گوید. او از سردرد ناشی از عشق، آشفتگی دل، و نوشیدن شراب از جامی سفالین سخن می‌گوید. همچنین، به گمنامی عاشقان و انتقام از دشمنان با مهربانی اشاره می‌کند. در نهایت، از ناسازگاری بخت و نسیم گل که با او همراهی نمی‌کند، شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و ناامیدی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، اشاره به مصرف شراب ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۵۰

سرم از داغ سودا، باغ زاغان
دلم درهم چو کار بی دماغان

خورم می از سفالین ساغر خود
به طاق ابروی زرین ایاغان

مپرس از ما که گمنامان عشقیم
چه می جویی سراغ بی سراغان

به وقت انتقام، از مهربانی
کنم با گل، سر دشمن چراغان

نسیم گل سلیم از بخت ناساز
نمی سازد به ما خونین دماغان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.