۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۶

زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون
ز شوق سرو قدت بید در چمن مجنون

به نامه ام نتوان یافت جز پریشانی
قلم ز شوق تو شوریده و سخن مجنون

به هر حدیث صد آشفتگی نهان داریم
که هست لیلی ما را به پیرهن مجنون

به او ز دور همه عمر عشق می بازیم
سیاه خانه ی لیلی ست هند و من مجنون

سلیم، مانع هندوستانم افلاس است
که هست بسته ی زنجیر در وطن مجنون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.