هوش مصنوعی: این شعر از ناله‌های طبیعت در غم انسان سخن می‌گوید و بر ضرورت شجاعت و رهایی از وطن برای رشد تأکید دارد. همچنین، ضعف انسان در برابر هستی و هشدار به دوستان درباره مستی عشق را بیان می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، مانند رهایی از وطن، ضعف انسان در برابر هستی، و استعاره‌های پیچیده، برای درک و تجربه کافی نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۸۷۱

در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون
گر لب غنچه گشایی، سخن آید بیرون

طرفه حالی ست که دیگر نکند رو به قفا
هرکه چون آب روان زین چمن آید بیرون

کس ندانست که عنقا به کجا کرد سفر
مرد باید که چنین از وطن آید بیرون

از وجودم اثری بس که ضعیفی نگذاشت
چون حبابم نفس از پیرهن آید بیرون

دوستان هوش ندارد ز می وصل سلیم
مگذارید که از انجمن آید بیرون
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.