هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند رازداری، خودشناسی، انتقاد از خود، و تعامل با دیگران میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که رازهای خود را مانند گل آشکار کند، از خود انتقاد کند، و با دشمنان به شیوهای هوشمندانه برخورد نماید. همچنین، اشارهای به میگساری و زهد دارد و از مخاطب میخواهد که مانند ذرهای به دنبال روشنایی باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به میگساری و مفاهیم عرفانی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.
شمارهٔ ۸۷۴
از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش کن
راز پنهانی که داری همچو گل خود فاش کن
در گره تا چند داری همچو گوهر آب را
پنجه ی مژگانی از دریادلی در پاش کن
زشت اگر گفتم ترا، از من چرا رنجیده ای
صورت خود را ببین و جنگ با نقاش کن
زاهد آمد، ساقی از آن می که ما دانیم و تو
جرعه ای در ساغرش ریز و چو ما رسواش کن
هیچ کس چون دشمن از حال کسی آگاه نیست
جستجوی آفتاب ای ذره از خفاش کن
در دیار هند ازو دیدی چها دیدی سلیم
نفس خود را سوی کابل بر، به سگ سوداش کن
راز پنهانی که داری همچو گل خود فاش کن
در گره تا چند داری همچو گوهر آب را
پنجه ی مژگانی از دریادلی در پاش کن
زشت اگر گفتم ترا، از من چرا رنجیده ای
صورت خود را ببین و جنگ با نقاش کن
زاهد آمد، ساقی از آن می که ما دانیم و تو
جرعه ای در ساغرش ریز و چو ما رسواش کن
هیچ کس چون دشمن از حال کسی آگاه نیست
جستجوی آفتاب ای ذره از خفاش کن
در دیار هند ازو دیدی چها دیدی سلیم
نفس خود را سوی کابل بر، به سگ سوداش کن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.