هوش مصنوعی:
شاعر در این متن خود را به عنوان راز جهان و افسانهای توصیف میکند که از دیگران برتر است. او خود را معموره و ویرانهای میداند که از دیگران بهتر است، اما در عین حال ضعیف و ناتوان است. شاعر بیان میکند که در خانهاش از اسباب جهان چیزی ندارد و هیچکس مانند او نیست. او همچنین به رابطهی خود با مخاطب اشاره میکند و میگوید که هیچکس مانند آنها نیست. در پایان، شاعر تأکید میکند که او از همهی اسرار جهان آگاه است، اما هیچکس از این خانه (جهان) بیشتر از او خبر ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۷۶
من راز جهانم، بود افسانه به از من
معموره ام و گوشه ی ویرانه به از من
هرگز نتوانم که سر از خاک برآرم
آن مور ضعیفم که بود دانه به از من
در خانه ز اسباب جهان هیچ ندارم
کس ورنه ندارد چو کمان، خانه به از من
در صحبت ما و تو چه گنجایش اینهاست
نه شمع به از توست، نه پروانه به از من
در زمزمه هر مرغ چمن نیست چو بلبل
گوید همه کس مصرعی، اما نه به از من
واقف چو سلیم از همه اسرار جهانم
کس نیست خبردار ازین خانه به از من
معموره ام و گوشه ی ویرانه به از من
هرگز نتوانم که سر از خاک برآرم
آن مور ضعیفم که بود دانه به از من
در خانه ز اسباب جهان هیچ ندارم
کس ورنه ندارد چو کمان، خانه به از من
در صحبت ما و تو چه گنجایش اینهاست
نه شمع به از توست، نه پروانه به از من
در زمزمه هر مرغ چمن نیست چو بلبل
گوید همه کس مصرعی، اما نه به از من
واقف چو سلیم از همه اسرار جهانم
کس نیست خبردار ازین خانه به از من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.