هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، انتظار و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. شاعر از بیوفایی معشوق، درد کهنه عشق و امیدهای بربادرفته مینالد. در عین حال، به زیباییهای عشق و تأثیر آن بر روح انسان نیز اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۸۸۷
روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته
چند چون آیینه می نازی به حسن ساخته
وعده اش با دیگران، وز انتظار او مرا
خشک شد همچون صراحی، گردن افراخته
لذت زخم کهن را مرهم ای دل از تو برد
فکر تیر تازه ای کن چون حریف باخته
در سر کوی مغان، طفلی که آید در وجود
خاتم جم آورد با خود چو طوق فاخته
بی شکستی نیست یک مو در سراپایم سلیم
عشق، پنداری مرا از آسمان انداخته
چند چون آیینه می نازی به حسن ساخته
وعده اش با دیگران، وز انتظار او مرا
خشک شد همچون صراحی، گردن افراخته
لذت زخم کهن را مرهم ای دل از تو برد
فکر تیر تازه ای کن چون حریف باخته
در سر کوی مغان، طفلی که آید در وجود
خاتم جم آورد با خود چو طوق فاخته
بی شکستی نیست یک مو در سراپایم سلیم
عشق، پنداری مرا از آسمان انداخته
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.