هوش مصنوعی: این متن شعری است که با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه، مفاهیمی مانند ناامیدی، بی‌ارزشی، و انتظار را بیان می‌کند. شاعر از عناصری مانند گل، صدف، باد، تیغ، و خضر برای انتقال احساسات خود استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به موضوعاتی مانند کینه، صلح، و فروتنی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و کینه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۸۸

گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد نگاه
گر صدف گردد کفم، گوهر نمی دارد نگاه

باد دستی را شراب از صلب تاک آورده است
تیغ ازین آب ار خورد، جوهر نمی دارد نگاه

شرم بادا خضر را کز بهر عمر جاودان
زیر تیغ او چو طفلان سر نمی دارد نگاه

رخصتش ده تا درآید کیقباد ای پیر دیر
این قدر کس را کسی بر در نمی دارد نگاه

کینه ای تا بود در دل، فوج آهی داشتیم
شه چه صلح کل کند، لشکر نمی دارد نگاه

چون گدایان کی نهد بر خاک هر درگه سلیم
آن که سر جز از پی افسر نمی دارد نگاه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.