هوش مصنوعی:
این شعر به آیینه به عنوان نمادی از حقیقت و انعکاسدهندهی غم و رنج انسان میپردازد. شاعر از سفیدی موی خود که در آیینه دیده میشود و غمهایش که در دلش انباشته شده، سخن میگوید. او به زمانی اشاره میکند که آیینه از شیشه بود و رحمت داشت، اما اکنون از آهن شده و سختگیر است. شاعر از رنجهایی که آیینه متحمل شده و کبودیهایش میپرسد و در نهایت از بیتأثیری آهش در دل آیینه و حیرت از آنچه آیینه نشان میدهد، سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۸۸۹
فغان که موی سفیدم نمود آیینه
غبار غم به دل من فزود آیینه
خوش آن زمان که ترحم رهی به دل ها داشت
ز شیشه بود، ز آهن نبود آیینه
برای جوهرش ایام گر شکنجه نکرد
برای چیست همه تن کبود آیینه
حساب کار سکندر گرفتن آسان است
چو دفتر نمدین را گشود آیینه
چه شد که نیست اثر در دل تو آه مرا
به دیده آب نیارد ز دود آیینه
سلیم چشم ز آیینه برنمی دارد
به حیرتم که چه او را نمود آیینه
غبار غم به دل من فزود آیینه
خوش آن زمان که ترحم رهی به دل ها داشت
ز شیشه بود، ز آهن نبود آیینه
برای جوهرش ایام گر شکنجه نکرد
برای چیست همه تن کبود آیینه
حساب کار سکندر گرفتن آسان است
چو دفتر نمدین را گشود آیینه
چه شد که نیست اثر در دل تو آه مرا
به دیده آب نیارد ز دود آیینه
سلیم چشم ز آیینه برنمی دارد
به حیرتم که چه او را نمود آیینه
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.