هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مضامینی مانند غم، ناامیدی، بی‌هدفی، و آشفتگی در زندگی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویری مانند شراب، برق، کشتزار، و گردباد، احساسات پریشان و ناپایدار خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به زیبایی‌های گذرا و ستم‌های زندگی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند شراب و ستم ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای تحلیل داشته باشند.

شمارهٔ ۹۰۰

چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زده
که برق، دست ندارد به کشت آب زده

درین چمن بجز آشفتگی نصیبی نیست
مرا که آب چو گل می کند شراب زده

چه مقصد است ندانم عبث درین وادی
چو گردباد دوم چند اضطراب زده؟

مقام عیش شهان است هر کف خاکی
برین صحیفه به سر چون تو انتخاب زده

نشان پنجه ز رویش نمی رود تا حشر
ازان تپانچه که حسنت بر آفتاب زده

مپرس حال گل و لاله چون به باغ آمد
کزو چو سایه شود سرو آفتاب زده

سلیم از ستم چشم مست او یک دم
ز گریه بس نکند همچو طفل خواب زده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.