۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۸

دارم عیشی به وصل ماهی
پیچیده به شاخ گل، گیاهی

هنگامه ی حسن و عشق گرم است
از ما آهی، ازو نگاهی

از دست غم جهان نداریم
جز کوی جنون گریزگاهی

ای فقر، خوش است کسوت تو
ما را هم ازین نمد، کلاهی!

هرکس دارد طریقی از عشق
افتاده سلیم هم به راهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.