هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از حال و هوای بزم و مینوشی سخن میگوید و از خشکسالی و ناامیدی در ایران گلایه میکند. او به هند و هوای خوش آنجا اشاره کرده و از عشق و امیدهای از دست رفته میسراید. همچنین، از تصویر معشوق و احساسات عمیق خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن شامل مضامین عاشقانه و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مینوشی و مفاهیم عمیق احساسی، مناسبتر است برای سنین بالاتر.
شمارهٔ ۹۱۹
به بزم می کشان لاابالی
تهی شد شیشه، جای باده خالی!
ترم از ابرهای خشک ایران
خوشا هند و هوای برشکالی
گل امید من تا کی به بزمش
شود پامال چون گل های قالی
ترا شب تا سحر دارد در آغوش
خوشا احوال تصویر نهالی
به اشکش تر کنم دل را بپیچم
که مکتوبم نباشد خشک و خالی
سلیم از ماه من شرمنده گردد
کند خورشید اگر صاحب کمالی
تهی شد شیشه، جای باده خالی!
ترم از ابرهای خشک ایران
خوشا هند و هوای برشکالی
گل امید من تا کی به بزمش
شود پامال چون گل های قالی
ترا شب تا سحر دارد در آغوش
خوشا احوال تصویر نهالی
به اشکش تر کنم دل را بپیچم
که مکتوبم نباشد خشک و خالی
سلیم از ماه من شرمنده گردد
کند خورشید اگر صاحب کمالی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.