۱۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲۰

ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می داری
چو گل تا چند پیش خار و خس آیینه می داری

در آن دل، ما و دشمن همنشین یکدگر گشتیم
چنین باشد چو بر روی دو کس آیینه می داری

ز ذوق حسن خود چون در مقام جلوه می آیی
چو طاووسان مست از پیش و پس آیینه می داری

به حرف هجر در وصلم ز خویش آگاه می سازی
به روی مست از تیغ عسس آیینه می داری

ز دلتنگی برونم آر و آن گه روی خود بنما
چو طوطی تا کی ام پیش قفس آیینه می داری

ندارد مردم چشمم رمق دیگر، چرا ای دل
ز عینک هر زمانش بر نفس آیینه می داری

به وصل او سلیم اظهار شوق از ابلهی باشد
ز بال خود به عنقا ای مگس آیینه می داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.