هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از زبان شاعری است که از درد دل و رنج‌های عشق می‌گوید. او از آیینه به عنوان نمادی از صداقت و انعکاس واقعیت استفاده می‌کند و از همنشینی عشق و دشمنی در دل خود شکایت دارد. شاعر با اشاره به طاووس و طوطی، زیبایی و اسارت را به تصویر می‌کشد و در نهایت، به ناتوانی خود در برابر عشق اعتراف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۲۰

ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می داری
چو گل تا چند پیش خار و خس آیینه می داری

در آن دل، ما و دشمن همنشین یکدگر گشتیم
چنین باشد چو بر روی دو کس آیینه می داری

ز ذوق حسن خود چون در مقام جلوه می آیی
چو طاووسان مست از پیش و پس آیینه می داری

به حرف هجر در وصلم ز خویش آگاه می سازی
به روی مست از تیغ عسس آیینه می داری

ز دلتنگی برونم آر و آن گه روی خود بنما
چو طوطی تا کی ام پیش قفس آیینه می داری

ندارد مردم چشمم رمق دیگر، چرا ای دل
ز عینک هر زمانش بر نفس آیینه می داری

به وصل او سلیم اظهار شوق از ابلهی باشد
ز بال خود به عنقا ای مگس آیینه می داری
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.