۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲۱

به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی
چو عندلیب نه ای، بگذر از نواسازی

بگو چو آینه در روی، هرچه می بینی
چو بوی مشک مکن در لباس غمازی

فریب حسن بتی را مخور که خوبی او
به بال زلف نماید بلندپروازی

خوش آن حریف که همچون پیاله ی چینی
گهی شراب دهد، گه کند خوش آوازی

به خود چو موی میانت ز رشک می پیچم
چو شانه با سر زلفت کند زبان بازی

سلیم معتقد نظم خواجه حافظ باش
که نشأه بیش بود با شراب شیرازی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.