۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵

فروغ بادهٔ لعلی برافروزد چو رنگش را
نقاب از پرنیان گل سزد حسن فرنگش را

نگاه نازپرورد تو بر کهسار اگر افتد
به چشم شوخی مژگان بود رگهای سنگش را

مشو غافل! زبان ناز هم فمیدنی دارد
هزاران آشتی باشد نهان در پرده جنگش را

زبس جوش لطافت در نظرها در نمی آید
نقاب از بوی گل سازند حسن نیم رنگش را

شود از پهلوی من ناوک او شوختر جویا
دلم مانند شریان در طپش آرد خدنگش را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.