۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷

می نماید در شب تاریک راه دور را
چشمی از شمع است روشن تر عصای کور را

رستمی، تا چون کمان حلقه بر خود غالبی
می کند گردآوری برگشتن از خود زور را

در پناه عجز ایمن گشتم از جور سپهر
رهزنی در پی نباشد کاروان مور را

شوخی مژگان شد از بیماری چشم تو بیش
اضطراب نبض افزون تر بود رنجور را

عشق را نازم که چون بر تخت استغنا نشست
کرد کشکول گدایی کاسهٔ فغفور را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.