۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴

نیست باکی زآتش سودا دل شوریده را
کی هراس از برق باشد کشت آفت دیده را

تهمت آلود علایق چون شود عزلت گزین؟
گرد ره کی می نشیند دامن برچیده را؟

حلقه های دود آهم می شود قلاب دل
در نظر آرم چو آن مژگان برگردیده را

کی شوم روشن سواد زلف او از دیدنی
کس به یک خواندن نفهمد معنی پیچیده را

چشم خواب آلود او را سرمه بیهوشی فزود
خامشی افسانه باشد فتنهٔ خوابیده را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.