۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵

ضعف کرد آگه از احوالم دلارام مرا
رنگ از رخ رفتهٔ من برد پیغام مرا

ترسم از جوش نزاکت چون رگ گل جا کند
تار پیراهن به تن شوخ گل اندام مرا

دام در خاکی بود هر جلوه موج مرا
بگذراند بسکه غم در کلفت ایام مرا

همچو آن زخمی که بعد از به شدن آید بهم
محو می سازد نگین از ننگ من نام مرا

بسکه جویا خو به سختیهای دوران کرده ام
در دل خارا شرر کی دارد آرام مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.