۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶

بنگر رخ به آتش می تاب داده را
حسن صفا به گوهر سیراب داده را

هردم ز آسمان زبون کش رسد شکست
همچون حباب خانه به سیلاب داده را

در سینه ام ز شوخی مژگان شکسته ای
صد دشنه ای به زهر ستم آب داده را

ماند ز نازها که به ابرو کند مدام
چشم تو مست پشت به محراب داده را

جویا به طرز آن غزل بینش است این
‏«ماند دلم سفینه به گرداب داده را»‏
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.