هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و فشارهای روحی خود سخن میگوید و از خداوند طلب رحمت و بخشش میکند. او به عصیان و گناه خود اعتراف دارد، اما امیدوار است که با لطف الهی، راه نجات و سعادت برایش فراهم شود.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عرفانی و معنوی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۵۹
هست تا ترک تعلق کرده سامان مرا
پرتو مه شمع کافوری شبستان مرا
چشم آن دارم که گردد بحر رحمت موج زن
در گداز آرد چو خجلت کوه عصیان مرا
غنچه گردید از فشار پنجهٔ غم سینه ام
تنگی دل در قفس دارد بیابان مرا
گر به خاک افتادم از عجزم مباش ایمن که هست
خندهٔ شیران لب زخم نمایان مرا
از صفای سینه ام آئینه ساز جلوه شو
مطلع صبح سعادت کن گریبان مرا
جرأتم در معصیت افزون شد از امید عفو
ابر رحمت سبز دارد کشت عصیان مرا
خرمن عصیان رود جویا به سیلاب فنا
پنجهٔ لطفش بیفشارد چو دامان مرا
پرتو مه شمع کافوری شبستان مرا
چشم آن دارم که گردد بحر رحمت موج زن
در گداز آرد چو خجلت کوه عصیان مرا
غنچه گردید از فشار پنجهٔ غم سینه ام
تنگی دل در قفس دارد بیابان مرا
گر به خاک افتادم از عجزم مباش ایمن که هست
خندهٔ شیران لب زخم نمایان مرا
از صفای سینه ام آئینه ساز جلوه شو
مطلع صبح سعادت کن گریبان مرا
جرأتم در معصیت افزون شد از امید عفو
ابر رحمت سبز دارد کشت عصیان مرا
خرمن عصیان رود جویا به سیلاب فنا
پنجهٔ لطفش بیفشارد چو دامان مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.