هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که در آن شاعر از دردها و رنج‌های زندگی می‌گوید و از عشق و زیبایی معشوق به عنوان تسلی‌بخش یاد می‌کند. او از ناتوانی خود در تحمل مشکلات سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد تا با حضور خود، دل او را شاد کند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند عشق، رنج، و زیبایی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۶۸

می کنند احباب بی معنی مکدر سینه را
عکس طوطی سبزهٔ زنگار بس آیینه را

دیدنت از غم بپردازد دل بی کینه را
روی خندانت کند صیقل گری آیینه را

طاقت یکدم خمارم نیست یا پیر مغان
از قطار هفته بیرون کن شب آدینه را

هرزه خرج گوهر رنگین معنی نیستم
از خموشی قفل بر در می نهم گنجینه را

رخنه ها افکند درد ناله اش همچون جرس
گرچه کردم آهنین از سخت جانی سینه را

یاد پیچ و تاب زلفش کی رود از خاطرم
جوهر آیینه گردیداین دل بی کینه را

با چنین ضعفی که شد پیراهن تن بار او
چون توان برداشت جویا خرقهٔ پشمینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.