۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸

لایق نبود کینهٔ چرخ اهل صفا را
معذور توان داشتن این بی سر و پا را

دولت نتوان یافتن از پهلوی خست
هرگز نکند کس به مگس صید هما را

صیقل زده تردستی ابرش ز بس امروز
آیینهٔ گلشن ز صفا کرد هوا را

از بس نبرد راه به جایی چو شبیه است
فریاد دلم طاعت ارباب ریا را

محتاج ملک نیستم امروز که آهم
جویا ز تراکم به فلک برد دعا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.