هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق و جدایی سخن می‌گوید. شاعر از اشک‌ها و آتش درون خود می‌گوید و از عشق به عنوان نیرویی والا یاد می‌کند که او را از دنیا جدا کرده است. همچنین، اشاره‌ای به پیری و گذر زمان دارد و از زیبایی‌های طبیعت مانند گلشن و بلبل برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند درد عشق و پیری نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۲

بی درد بر کنار مریز آب دیده را
در کار دل کن آن می صاف چکیده را

از فیض عشق همت والای ما بدوش
بگرفته جامهٔ ز دو عالم بریده را

در گلشنی که بلبل ما خامشی نو است
باشد شبیه غنچه دهان دریده را

زین آتشی که در جگر ماست از غمت
بی آب کرده ایم عقیق مکیده را

پیری که دید قامت رعنای او کشید
بر بام هوش حلقهٔ قد خمیده را

تا خون نگردد اشک مده ره بدیده اش
جویا مکن به شیشه می نارسیده را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.