۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۷

ساخت هر کس از توکل تکیه گاه خویش را
از خس و خار خطر پرداخت راه خویش را

همچو داغ لاله ام در دل گره گردیده است
بسکه می دارم نهان در سینه آه خویش را

در قطار بی گناهانت شمردن می توان
گر توانی در شمار آری گناه خویش را

بود در گهواره ام دل مرغ دست آموز عشق
در کنار برق پروردم گیاه خویش را

گرنه لطفت هر سحر از خاک برمیگیردش
مهر چون بر چرخ اندازد کلاه خویش را

فیض بینش یافت جویا دیدهٔ داغ دلم
بسکه دزدیدم ز شرم او نگاه خویش را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.