هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی و نور معشوق سخن میگوید و مقایسههایی بین نور شمع و جمال معشوق انجام میدهد. همچنین، به مفاهیمی مانند شرم، عصمت، و تجلی زیبایی اشاره شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۳۴
بر نمی تابید شرم او حضور شمع را
داشت بزمش چون گهر از خویش نور شمع را
آفتابی تا نگردد از نزاکت رنگ یار
بیختند از پردهٔ فانوس نور شمع را
شوخ چشمان را به بزم عصمت او راه نیست
طبع او مکروه می دارد ظهور شمع را
از رگ گردن نبیند پیش پای خویشتن
دارد امشب ترک مست من غرور شمع را
الحق امشب حسن او جویا ید بیضا نمود
کرده رخسارش تجلی زار طور شمع را
داشت بزمش چون گهر از خویش نور شمع را
آفتابی تا نگردد از نزاکت رنگ یار
بیختند از پردهٔ فانوس نور شمع را
شوخ چشمان را به بزم عصمت او راه نیست
طبع او مکروه می دارد ظهور شمع را
از رگ گردن نبیند پیش پای خویشتن
دارد امشب ترک مست من غرور شمع را
الحق امشب حسن او جویا ید بیضا نمود
کرده رخسارش تجلی زار طور شمع را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.