۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۶

دل ندارد تاب صحبت های نامانوس را
ره مده در بزم رندان زاهد سالوس را

در حقیقت این خود آرایان گرفتار خودند
حسن خط و خال بس باشد قفس طاووس را

جوش شوخی معنی آزرم از یاد تو برد
مانده ای بر طاق نیسان شیشهٔ ناموس را

از صفای طینتم در تنگنای سینه، دل
سخت مانند است شمع خلوت فانوس را

گردد از فیض ندامت کامیاب نشأتین
هر که او دست دعا سازد کف افسوس را

از وصال او کسی جویا نگشته کامیاب
جز لب بامش که دارد رخصت پابوس را؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.