۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۹

نه همین رشک رخ و زلفش گل و سنبل گداخت
خاک پای باغ را تا ریشه های گل گداخت

از هوای گلستان صاف طراوت می چکد
یا ز شرم بوی زلفش نکهت سنبل گداخت؟

صد گلستان آرزو را آبیاری می کند
در خزان از بس ز هجر گل دل بلبل گداخت

همچو شبنم آب شد جویا گل از رشک رخش
نه همین سنبل به باغ از شرم آن کاکل گداخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.