۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۶

بسکه گرد کلفتش بسته است راه از شش جهت
چون لحد تنگست بر دل دستگاه از شش جهت

همچو بوی غنچه از یاد تو هر شب تا سحر
گشته ما را بستر گل تکیه گاه از شش جهت

هر طرف دیوانه سان زان روی می بینم که هست
جلوهٔ دیدار مقصود نگاه از شش جهت

تیره روزان تو را از تنگنای آسمان
بسته شد مانند خون مرده را از شش جهت

کشتی ما ایمن است از چار موج حادثات
شد و لای «پنج تن» ما را پناه از شش جهت

این جواب آن غزل جویا که می گوید وحید:‏
‏«همچو شب زلفش کند روزم سیاه از شش جهت»‏
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.