۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۷

گل در چمن چو عارض او دلفریب نیست
گویم برهنه سرو چو او جامه زیب نیست

از دود آه کرده سیه خیمه ها بلند
در گرم سیر عشق دل ما غریب نیست

در آرزوی آنکه غبار رهت شود
یک گل زمین کجاست که حسرت نصیب نیست

در باغ ناز خار چمن خوارتر بود
با غنچه ای که سوز دل عندلیب نیست

تکرار درس ناله به جایی نمی رسد
جویا به مکتبی که غم او ادیب نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.