هوش مصنوعی: شاعر در این متن از مفاهیمی مانند شکست، عشق، شراب و انقلاب در جهان صحبت می‌کند. او از دل شکسته و ناتمامی ماه در سایه آفتاب می‌گوید و به نقش شراب در زندگی اشاره دارد. همچنین، به تغییرات جهان و بی‌اعتباری آن اشاره می‌کند و از ساقی می‌خواهد تا حال او را خراب کند. در پایان، از تغافل دیگران در برابر دردهایش می‌نالد.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و غم‌انگیز است و اشاره به شراب و می‌گساری دارد که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، درک برخی از مفاهیم انتزاعی و شاعرانه آن ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۱۰

شکست رنگ نگارم شد از شراب درست
که ناتمامی ماه است زآفتاب درست

به بزم باده پرستان منم که همچو حباب
سبوی خویش برون آورم ز آب درست

به رنگ و بوی جهان دل مده که گردیده است
نظام عالم امکان ز انقلاب درست

مرا عمارت حال خراب کن ساقی
شود شکست دلم از شراب ناب درست

به قصد زینت رو، رو به روی آینه شو!‏
که بی مقابله کی می شود کتاب درست

به خویش پیچد از آنرو دل شکسته که شد
شکست زلف سیاهش به پیچ و تاب درست

چنان کنند تغافل به کار ما جویا
که نشنویم ز کهسار هم جواب درست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.