هوش مصنوعی: این متن شعری است که از روزهای گذشته و احساسات عمیق شاعر سخن می‌گوید. شاعر به یاد روزهایی می‌افتد که شادی و غم را با هم تجربه کرده است. او از اضطراب، تپش قلب، دردهای درونی و زخم‌های روحی خود می‌گوید و این احساسات را با تصاویر شاعرانه مانند گل، لاله، موسیقی و نقاشی به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و روحی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۱۱

یاد ایامی که جوش گل دلم را شاد داشت
با هزاران بود افغانی که صد فریاد داشت

مشق بیتابی رسانیدم ز فیض اضطراب
دل تپیدنها خواص سیلی استاد داشت

صورت او بسکه شب بر پرده های دل نگاشت
چشم از مژگان تو گویی خامهٔ بهزاد داشت

زخمهای سینه اش منت کش مرهم نشد
هر که همچون لاله بر دل داغ مادرزاد داشت

همچو موسیقار هر شب تا سحر جویا زغم
استخوان پهلوم یک یک جدا فریاد داشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.