هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از جفای معشوق شکایت دارد اما در عین حال، عشق و ارادت خود را به او ابراز می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند صدف، گهر، و بحر برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و بر اهمیت معنی‌شناسی و ظرفیت در سخن تأکید می‌ورزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲۱

برای منصب خاشاک روبی نجف است
اگر بهم مژگان را همیشه جنگ صف است

زکشتزار دگر روزی اهل معنی را
برات دانهٔ ما بر قلمرو صدف است

نگاه شوخ تو غافل به سوی من افتد
فغان که تیر خطای ترا دلم هدف است

شکست آن در دندان ز بس رواج گهر
صدف به بحر ز افلاس سایل به کف است

فزود قدر زمعنی شناس معنی را
که رتبهٔ سخن از قابلیت ظرف است

به حضرت تو کسی را چه هم سری جویا
غلام قنبری و بر ملایکت شرف است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.