۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۴

دشمن جان و تنش تاج زر است
هر که همچون شمع زرین افسر است

سبزهٔ خط را دهد نشو و نما
داد از حسنت که دشمن پرور است

با خیال آن سر مژگان مرا
تکیه گاه دیده نوک خنجر است

کی شناسد کس شهید ناز را
زخم تیغت را نشان دیگر است

پلک و مژگانم به راه شوق او
طائر نظاره را بال و پر است

کشتی دل را چو طوفانی شود
ذره ای صبری به از صد لنگر است

هم سری با تاجدارانش رواست
هر که جویا خاک پای قنبر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.