۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۹

قبای پاره نصیبش زچرخ مینایی است
همیشه هرکه چو گل در پی خودآرایی است

بغیر من به خیال کسی گذار مکن
به سیر خلوت دلها مرو که رسوایی است

ز حسن کامل آن دلربایی چار ابرو
کدام دل که نه در چارسوی رسوایی است

زکوة جلوه مپندار سایه بر خاکم
ترا که موسم جوش بهار رعنایی است

به غیر خون جگر خلق را نمی ریزد
میی به ساغر دل تا سپهر مینایی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.