هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به توصیف معشوق و احساسات شاعر میپردازد. چشمان معشوق مانند شراب از خون شاعر، صورتش مانند آفتاب درخشان، و لبهایش مانند گل قند توصیف شدهاست. شاعر از مستی و جذبهی عشق سخن میگوید و معشوق را در عین ظهور، پنهان و در عین پنهانی، آشکار میبیند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۵۴
چشمت که ز خون ما شرابی است
دایم پی خان و مان خرابی است
روی تو چو آفتاب پرنور
لعلت گل قند آفتابی است
محو خط تست چشم مستت
این کافر گوییا کتابی است
امروز لباس شاهد می
از شیشهٔ بزم او گلابی است
در عین ظهور، روی مستور
پنهان به نقاب بی حجابی است
از پلک دو چشم تر به رویم
گویی که رباعی سحابی است
دایم پی خان و مان خرابی است
روی تو چو آفتاب پرنور
لعلت گل قند آفتابی است
محو خط تست چشم مستت
این کافر گوییا کتابی است
امروز لباس شاهد می
از شیشهٔ بزم او گلابی است
در عین ظهور، روی مستور
پنهان به نقاب بی حجابی است
از پلک دو چشم تر به رویم
گویی که رباعی سحابی است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.