۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۸

هر غنچه به گلشن دل مأیوس بهار است
هر برگ که بینی کف افسوس بهار است

باد سحری بسکه بر او برگ گل افشاند
هر سرو به بستان دم طاووس بهار است

بگشا رخ و بر باده مده عرض چمن را
پرده به رخت پردهٔ ناموس بهار است

رنگین شده از بسکه ز عکس گل و سوسن
هر موج هوا شهپر طاووس بهار است

هر غنچه که گل گشته سراپا لب خواهش
جویا مگر آمادهٔ پابوس بهار است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.