هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که از فراق و درد عشق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گلشن، ابر، خال، و غنچه، احساسات خود را بیان می‌کند. او از دوری معشوق رنج می‌برد و این دوری باعث شده تا جهان پیرامونش نیز غمگین و آسیب‌دیده به نظر برسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های شاعرانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۶۰

تا تو رفتی صحن گلشن کشت آفت دیده است
نکهت گل در هوا ابری زهم پاشیده است

گرنه طاق ابرو مردانه اش را دیده است
از خجالت خویش را محراب چون دزدیده است

شیشهٔ افلاک ترسم بیند آسیب شکست
بسکه از بویش هوا بر خویشتن بالیده است

گر سیاهی از سر داغم نیفتد دور نیست
تخم این گل خال او در سینه ام پاشیده است

شد غبار خاطر آخر خاک ما غمدیدگان
جای دارم در دل او تا زمن رنجیده است

هرگز از شادی نمی آید لب زخمم بهم
تا دهن غنچهٔ پیکان او بوسیده است

از گریبان غنچه سان جویا نیارد سر برون
عکس رخسار تو در آیینهٔ دل دیده است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.