۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۷

شد دعای ناتوانان تا اجابت گاه راست
با کمان قامت خم رفت تیر آه راست

کی برند از مسلک حق فیض ارباب نفاق
مار کج کج می رود هر چند باشد راه راست

نور روی آفتاب من کم از خورشید نیست
کی توان دیدن سوی آن رشک مهر و ماه راست

چون توان دیدن ز دست اندازی باد صبا
بر رخش گه کج شود زلف سیاه و گاه راست

از چشم ترم مردمک آهی شد و برخاست
مژگان زغمت دود سیاهی شد و برخاست

ای مهر لقا هر که ترا دید چو شبنم
از هستی خود محو نگاهی شد و برخاست

چون چشم حباب آنکه ترا نیم نظر دید
از هستی موهوم خود آهی شد و برخاست

چون آینه جویا همه تن محو جمالم
هر مو به تنم مد نگاهی شد و برخاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.