۱۵۸ بار خوانده شده
کام دو جهان در قدم زاری دلهاست
هر کار که شد ساخته از یاری دلهاست
بی جلوهٔ دیدار تو بر صفحهٔ امکان
هر مد نگاهی خط بیزاری دلهاست
از خویش رهایی مطلب بی مدد عشق
آزادی جانها زگرفتاری دلهاست
بی قبضه محال است که شمشیر ببرد
بازو قوی از فیض مددکاری دلهاست
جویا نگه از درگه دل روی نتابی
اقبال و ظفر در گرو یاری دلهاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هر کار که شد ساخته از یاری دلهاست
بی جلوهٔ دیدار تو بر صفحهٔ امکان
هر مد نگاهی خط بیزاری دلهاست
از خویش رهایی مطلب بی مدد عشق
آزادی جانها زگرفتاری دلهاست
بی قبضه محال است که شمشیر ببرد
بازو قوی از فیض مددکاری دلهاست
جویا نگه از درگه دل روی نتابی
اقبال و ظفر در گرو یاری دلهاست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.