هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی به زیباییهای معشوق و تأثیر نگاه او بر شاعر میپردازد. شاعر از نور وجود معشوق، نگاه جادویی او، و درد فراق سخن میگوید. همچنین، از زیبایی رخسار معشوق و تأثیر آن بر روح و روان خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خون دل' و 'درد فراق' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۳۷۳
آن نور که هر ذره ازو در لمعان است
در پردهٔ پیدایی او گشته نهان است
در دیدهٔ بالغ نظران پرتو خورشید
بر خاک ره افتادهٔ آن سرو روان است
تا ترک نگاه تو دگر قصد که دارد
دستی زدده بر تیرکش آن مژگان است
فریاد که دور از می چون خون کبوتر
خون دلی از دیده مرا در سیلان است
هر صبح در اندیشهٔ آن گلشن رخسار
با نکهت گل رنگ رخم در طیران است
پوشیدن ازو چشم محال است که پیوست
در خواب مرا پیش نظر در جولان است
از چشم تو رستن نتوان زانکه نگاهش
ازی است که سرپنجهٔ او از مژگان است
از خوبی رخسار تو جویا چه برآید
چیزی که عیانست چه حاجت به بیان است
در پردهٔ پیدایی او گشته نهان است
در دیدهٔ بالغ نظران پرتو خورشید
بر خاک ره افتادهٔ آن سرو روان است
تا ترک نگاه تو دگر قصد که دارد
دستی زدده بر تیرکش آن مژگان است
فریاد که دور از می چون خون کبوتر
خون دلی از دیده مرا در سیلان است
هر صبح در اندیشهٔ آن گلشن رخسار
با نکهت گل رنگ رخم در طیران است
پوشیدن ازو چشم محال است که پیوست
در خواب مرا پیش نظر در جولان است
از چشم تو رستن نتوان زانکه نگاهش
ازی است که سرپنجهٔ او از مژگان است
از خوبی رخسار تو جویا چه برآید
چیزی که عیانست چه حاجت به بیان است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.