۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۴

تا لبم همزبان خاموشی است
سخنم ترجمان خاموشی است

نگه عجز بی زبانانت
ترجمان زبان خاموشی است

مأمنی در جهان اگر باشد
کنج دارالامان خاموشی است

جنس آسایشی نمی باشد
ور بود در دکان خاموشی است

خوش عقیقی است لعل کم حرفش
که به زیر زبان خاموشی است

از لب کم سخن ترا امشب
چه نمکها به خوان خاموشی است

حرف و صوتش نیارد از جا برد
گوش دل بر بیان خاموشی است

گره ابروی حیا جویا
مهر درج دهان خاموشی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.