۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۳

ریزد از هر حلقهٔ آن زلف عنبر بار کج
صاف کیفیت به رنگ ساغر سرشار کج

ای که با قد دو تا مست شراب غفلتی
خواب راحت می کنی در سایهٔ دیوار کج

مستی چشم تو از کج کج نگاهی ظاهر است
زود رسوا می شود می نوش از رفتار کج

از رعونت مرد را نقصان به مردی می رسد
زودتر گردد جدا از فرق سر دستار کج

کی رود از خاطرم مژگان بر گردیده اش
چون توان کردن رها دامان دل زین خار کج

گوئیا ماریست جویا پاسبان گنج حسن
بر کنار عارض او زلف عنبر بار کج
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.