هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از دل‌هایی که از ابتدا آزرده بوده‌اند، گل‌های صبحگاهی که نماد امید هستند، و اضطراب و وحشت عشق می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به دوری از معشوق و رنج‌های ناشی از آن دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'رنج دل' و 'اضطراب' نیاز به بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۴۲۲

دل از ازل چو غنچه گریبان دریده بود
با چاک پیرهن گل صبحم دمیده بود

می آید از طپیدنش آواز پای او
در موج اضطراب دلم آرمیده بود

بر پای نخل قامت وحشت خوبان نثار کرد
گلهای لخت دل که به دامان دیده بود

تا انتهای وادی وحشت رسیده است
چشمت که از سیاهی مژگان رمیده بود

دور از غبار کوی تو جویا ز جوش درد
چون برگ گل به خون دل طپیده بود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.