هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق شدید، رنج‌های عشقی، و مفاهیم عمیق روحانی سخن می‌گوید. او از جدایی، اشک‌ها، و رسوایی می‌گوید و با تصاویر زیبا مانند غبار راه، آسمان نمناک، و شمع شعور، احساسات خود را بیان می‌کند. در نهایت، به مفاهیم مرگ، محشر، و اعمال انسان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و رنج عشقی نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارند.

شمارهٔ ۴۳۱

به مردن کی جدا عاشق از آن بی باک می گردد
غبار راه او باشد تنم چون خاک می گردد

چنان از بیم رسوایی به ضبط گریه مشغولم
که از آهم هوا تا آسمان نمناک می گردد

به صد رنگینی دل در شکنج طرهٔ مشکین
ترا سرهای پرخون زینت فتراک می گردد

دل غمناک گردد در چمن هر غنچه از رشکت
زلبخند تو برگ گل گریبان چاک می گردد

بود جان مرا پیوند دیگر با می گلگون
پس از مردن روانم آب پای تاک می گردد

بود شمع شعور از آتش خلوتگه دلها
چراغ این شبستان شعلهٔ ادراک می گردد

چو سرمستانه جویا پا نهم در عرصهٔ محشر
به دستم نامهٔ اعمال برگ تاک می گردد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.