۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳۸

دل از بس سوی رخسار تو باشد
نگاهم بوی رخسار تو باشد

چو داغ لاله خال عنبرینت
گل خودروی رخسار تو باشد

پری بلبل صفت گردد به گردش
چو با گل بوی رخسار تو باشد

از آنرو غنچه گردیده است لعلت
که در قابوی رخسار تو باشد

صفای برگ گل را اعتباری
به چشم از روی رخسار تو باشد

جفایی کز خطت بر دل رسیده
هم از پهلوی رخسار تو باشد

اگر در کعبه ور در دیر جویاست
نگاهش سوی رخسار تو باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.