۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۵۱

کردی چو کباب ستم عشوه گری چند
یابی نمک گریهٔ خونین جگری چند

در راه تمنای تو بی پا و سری چند
از دیده برون ریخته لخت جگری چند

بشکن قفس سینه و بر باد ده ای آه
از لخت جگر لاله صفت بال و پری چند

از فطرت عالی بدافلاک نگویم
حیف است کنم شکوهٔ بی پا و سری چند

ای مرغ نگه بی رخ او گرم طپش باش
بر باد ده از پلک و مژه بال و پری چند

فریاد که در هند سیه بختی هجران
مویی شده ام از غم نازک کمری چند

در مدرسهٔ عشق تو شاگرد جنون است
از پیر خرد یافته جویا نظری چند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.