۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶۳

در هر شکنی آهم لختی زجگر دارد
زین نخل عجب دارم تا ریشه ثمر دارد

خوش خط شده زان حسنش کز سبزهٔ پشت لب
سرمشق خط یاقوت در مدنظر دارد

بر سر زندش فردا ز افسوس و پشیمانی
آنکس که ز ناز امروز دستی به کمر دارد

فریاد که ننماید جا در دل چون سنگش
هر چند که فریادم در سنگ اثر دارد

دل بستهٔ زنجیرش جان هم شده نخجیرش
از زلف تو می ترسم کاین مار دو سر دارد

در صیدگهش جویا شیران به کمند آیند
دل دادهٔ او باشد آن کس که جگر دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.