هوش مصنوعی: این شعر از عشق و شور درونی سخن می‌گوید، با تصاویری مانند رقص شرر، پرواز شعله و آواز دل. شاعر از رازهای نهفته در دل، ناجوانمردی خودآرایی و خموشی غنچه‌سان می‌گوید. در نهایت، دیوارها را مستعد رقص می‌بیند و امید به حضور معشوق در بزم دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۴۶۹

دلم در رقص مانند شرر از ساز می آید
به بال شعلهٔ آواز در پرواز می آید

زکنج لب به رنگ نافه از آهو فرو ریزد
ز بس آه من از دل سر به مهر راز می آید

نشان ناجوانمردی بود فکر خودآرایی
کی از طاووس آید آنچه از شهباز می آید

‏ ز بس سر در گریبان خموشی غنچه سان ماندم
به گوشم از شکستن های دل آواز می آید

به پای صید مطلب رشتهٔ طول امل بستی
رها هر چند سازی در کف دل باز می آید

در و دیوارها را مستعد رقص می بینم
مگر جویا به بزمت امشب آن طنار می آید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.