۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸۱

آنانکه میل وصل تو خود کام می کنند
آخر ز بوسه صلح به پیغام می کنند

یک قطره خون از مژهٔ غم چکیده ایست
آنرا که عاشقان تو دل نام می کنند

مستان به رنگ شیشهٔ ساعت ز رفتنت
گرد کدورت از دل هم وام می کنند

یابند لذت شکر از سرکهٔ جبین
آنانکه خو به تلخی دشنام می کنند

قفلی ز سعی بر در روزی نهاده اند
آن غافلان که در طلب ابرام می کنند

اغیارگر شوند همه لب هلال وار
دل خوش ز بوسهٔ لب آن بام می کنند

آزادگان که دست ز صهبا کشیده اند
مستی ز تلخی غم ایام می کنند

جمعی که چون عقیق یمن پاک گوهراند
خون می خورند و آرزوی نام می کنند

جویا نیافتند ز وسعتگه قفس
ذوقی که عاشقان بخم دام می کنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.