۱۹۵ بار خوانده شده
ترک همره رهنمای کوی ماه من بود
چشم پوشیدن ز مردم شمع راه من بود
من که چشم عیب بینی را نمی پوشم زخلق
سر زند از هر که تقصیری گناه من بود
چون شمیم غنچه از خوناب دل جوشیده ام
سرو رنگین جلوه ای گر هست آه من بود
گر به ظاهر زان گل رو چشم می پوشم ولی
هر بن مژگان کمینگاه نگاه من بود
من چرا لرزم به خویش از آفتاب روز حشر
سایهٔ آل عبا جویا پناه من بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چشم پوشیدن ز مردم شمع راه من بود
من که چشم عیب بینی را نمی پوشم زخلق
سر زند از هر که تقصیری گناه من بود
چون شمیم غنچه از خوناب دل جوشیده ام
سرو رنگین جلوه ای گر هست آه من بود
گر به ظاهر زان گل رو چشم می پوشم ولی
هر بن مژگان کمینگاه نگاه من بود
من چرا لرزم به خویش از آفتاب روز حشر
سایهٔ آل عبا جویا پناه من بود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.