هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عاشقانه خود می‌گوید. او از غم‌های سنگین، عشق سوزان، و آزار دشمنان سخن می‌راند و بیان می‌کند که حتی روز نیز برایش دردناک‌تر از شب است. همچنین، او از سوزش درونی خود و حالتی که در عشق دارد، صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج عشق و طعنه‌های دشمنان ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌تجربه نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۰۵

زمین ز بار غم ما همین نه در ماند
اگر به کوه برآییم از کمر ماند

ز سیر خمکدهٔ عشق سرخوش آمده ایم
کدام باده به خونابهٔ جگر ماند؟

فغان روزم از آن دردناک تر ز شب است
که آفتاب به روی تو بیشتر ماند

ز رخم طعنه دلم پای تا به سر ریش است
زبان خصم چو افعی به نیشتر ماند

خبر دهم به تو از حال خویش در شب وصل
گرم ز دیدنت از حال خود خبر ماند

ز شرح سوز درون دردنامه ام جویا
به لختهای دل و پارهٔ جگر ماند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.